
«آن روزها که من و دوستانم به نام روشنفکران مذهبی جوانان نسل اول انقلاب را به راهپیمایی و تلاش برای ساقط کردن نظام شاهی با شعار استقلال، آزادی و جمهوریاسلامی دعوت و تشویق میکردیم و رهبری آقای خمینی را چشم بسته پذیرفته بودیم و هرگز از حافظهی تاریخی خود در نقش روحانیت پس از انقلاب مشروطه تا آن زمان (1357) بهره نگرفتیم، آیا میدانستیم و به این مسئله فکر کرده بودیم که برداشت آقای خمینی و روحانیون پیرو او، از کلمات آزادی و استقلال به ویژه جمهوریاسلامی چیست؟ من بعنوان فردی که نقشی در انقلاب داشتم پس از سی و سه سال اعتراف میکنم، نه!»
وی آنگاه در نقش دادستان وجدان خود میپرسد: «چرا ما روشنفکران مذهبی شعارها را پذیرفتیم و به پای صندوقهای رأی رفتیم و به جمهوریاسلامی «نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» رأی دادیم؟ راستی چرا؟ و امروز پس از گذشت 33 سال در مورد آنچه بر سر کشور ما و جوانان ما و نسل اول و دوم و سوم انقلاب آمده چه جوابی میتوانیم داشته باشیم جز آنکه به آنها بگوئیم ما چشم بسته حرکت کردیم، شما چشمهای خود را باز کنید، تاریخ را بشناسید، از حوادث گذشته درس بگیرید و بخصوص با بهرهگیری از منابع صحیح و واقعی، گذشته را چراغی سازید برای دیدن راه آینده.» وی سپس میپرسد فکر میکنید در نظامی که خود را نظام اخلاقی و مذهبی معرفی میکرد نخستین رفراندوم و مراجعه به افکار عمومی چگونه برگذارشد؟ او میگوید:
میخواهم یکبار دیگر سخنی داشته باشم با کسانی که هنوز نمیخواهند بپذیرید تا این قانون اساسی و اختیارات فوق قانون ولی فقیه وجود دارد انجام یک انتخابات آزاد در ایران امکانپذیر نیست. نظامی که این چنین آلوده به فساد و چپاول و دروغگویی و بیاخلاقی شده ممکن است اجازه دهد برای جلب رأی دهندهی بیشتر کمی فضا باز شود و به چند نفری از منتقدین معتقد به ولایت فقیه و قانون اساسی هم رخصت شرکت در انتخابات دهد، اما هرگز اجازه نمیدهد تا یک انتخابات آزاد و عادلانه برگذار شود تا نمایندگان واقعی مردم بتوانند به اداره امور جامعه بپردازند. برای رسیدن به انتخابات آزاد باید به جای چشمداشت به مرحمت حکومت، اراده ایستادگی برای تغییر ساختاری داشت.» 3
اصل کلام و حکمت این رنجنامه در همین جمله حکیمانه انقلابی دیروز و «معذور» امروز نهفته است. «بدون تغییر ساختاری» انجام «انتخابات واقعی» در نظام جمهوریاسلامی از محالات است. نه این نظام و نه مشاطهگران بیگانه آن دلیلی برای انجام انتخابات آزاد ندارند. رژیمی که میداند مورد تنفر اکثریت ملت ایرانست و اگر مردم فرصتی به دست آورند بیدرنگ آن را سرنگون خواهند کرد، چه نیازی به خودکشی سیاسی دارد؟ افسانه انتخابات آزاد در رژیم جمهوریاسلامی، دانسته و یا ندانسته، یک نشانی خطا و یک شعار گمراه کننده برای پویندگان مسیر نجات و بازسازی ایران است.
Advertisements