تفنگ گراز كُش ………………..

Image and video hosting by TinyPic

امروز هم خيابان هاي تهران پر از نيروهاي ضد شورش بود،

يگان موتوري و لباس شخصي ها و گاردي هاي سراپا زره پوش،  مثل هميشه بودند!

اما يگان موتوري جديدي با بادگيرهاي آمريكايي اضافه شده بودند،

 يك تفنگ جديد هم آورده بودند كه روز اول اسفند هم در دستشان بود،

 از گاردي مسلح  پرسيدم: » اين تفنگ چيست؟ دوران ما نبود!» گفت : «

 شما كدام دوران بوديد؟» عرض كردم: » دوران جنگ! »  گفت : » اين تفنگ گراز كش است! »

هر چه بود تيرهاي بزرگي داشت كه ساچمه پخش مي گرد و در آن واحد مي توانست دهها پرنده را هدف قرار دهد!

چيز عجيب ديگري كه امروز ديدم، تفنگ ژ 3 دوربين دار بود، نمي دانم چرا تفنگ جنگي – آنهم دوربين دار – آورده بودند،

 راستش اول كه تفنگ جنگي در دستان آنها ديدم، شك كردم،

 گفتم نكند از منافقين باشند و آمده اند تا باز صانع ژاله و محمد مختاري ديگري را ترور كنند!

اما ديدم خير، لباس فرم دارند و از نيروهاي ضد شورش اند! 

 مي گفتند كه نيروهاي ضد شورش با سلاح گرم نمي آيند، اما ظاهراً آمده بودند، خدا به خير بگذراند!

مطلب جالب توجه ديگر اين كه با وجود آماده باش صد درصد و حضور پر تعداد  نيروهي ضد شورش،

 مردم به خيابان نيامده بودند، ظاهراً غافلگيري 25 بهمن موجب شده است تا هر شايعه حضور را جدي بگيرند،

 مردم هم دست آنها را خوانده اند، نمي آيند و نمي آيند تا وقتي كه خيال آقايان راحت مي شود و همه اعلام مي كنند

 » فتنه تمام شد» به يكباره 25 بهمن را مي آفرينند و كاسه كوزه هاي آنها را در هم مي ريزند! 

 به هر حال اين قصه سر دراز دارد و هر روز بيشتر و بيشتر مي شود، باز هم مي گويم،

راهش اين نيست، بيراهه مي رويد، لجبازي با مردم آخر و عاقبت ندارد،

بياييد پاي حرف مردم و آنها را بشنويد، هنوز هم كورسوي اميدي براي اصلاح مانده است،

هر چند بسياري مي گويند كه ديگر دير شده است و آب رفته را نتوان به جوي بازگرداند!

بیان دیدگاه